بررسي سياستهاي حمايتي دولت در توليد دانههاي روغني در ايران
كيومرث نوري(1385)
ايران امروزه يكي از بزرگترين واردكنندگان روغننباتي به شمار ميرود. منابع تأمين روغن در ايران عمدتاً از طريق واردات روغنخام و استخراج روغن از دانههاي روغني توليد داخلي بوده است. عمدة منابع داخلي توليد روغننباتي شامل پنبهدانه، سويا، آفتابگردان و گلرنگ بوده و در سالهاي اخير نيز كلزا به آنها اضافه شده است. در راستاي كاهش وابستگي به واردات روغن خام، "طرح تأمين منابع روغننباتي كشور 93-1384" در وزارت جهادكشاورزي مصوب و به اجرا در آمده است. بگونهاي كه با افزايش توليد دانههاي روغني در كشور، درصد خوداتكايي به توليد داخلي اين محصول افزايش يابد. بررسي وضعيت توليد و سطح زيركشت دانههاي روغني در سال 1384، به عنوان سال اول برنامه دهساله، معرف آن است كه اهداف از پيش تعيين شده براي سال اول برنامه تحقق نيافته است . عدم دسترسي به اهداف تعيين شده در برنامه بويژه در مورد محصول كلزا كه كانون توجه برنامه خودكفايي روغننباتي است، ضرورت برنامهريزي دقيقتر و كنكاشي ريزبينانهتر جهت هرچه واقعيتر نمودن برنامه و رفع مشكلات و معضلات فراروي اجراي آن را متذكر ميگردد. تحقيق حاضر با هدف "بررسي وضعيت حمايت از توليد دانههاي روغني" با تاكيد بر آمار و اطلاعات هزينه توليد وزارت جهادكشاورزي در دورة 82-1377 انجام شده است. بررسي وضعيت حمايتي دانههاي روغني نشان ميدهد كه عليرغم وجود مزيتنسبي در توليد دانههاي روغني در بيشتر استانهاي عمدة توليدكننده اين محصولات، در كل؛ سياستهاي دولت جنبه حمايتي موثر و هدفمند نداشته است. به عبارت ديگر؛ وضعيت موجود بيشتر به نفع واردات دانههاي روغني است، زيرا محصول خريداري شده از كشاورزان در واقع ارزانتر از قيمت وارداتي آن در نرخ ارز واقعي است. رسيدن به اهداف برنامه؛.اولاً؛ نيازمند اعمال ديدگاه سيستمي نسبت به موضوع و نگرش به مجموعة محصولات كشاورزي در يك چارچوب منطقي است. بگونهاي كه برنامهريزي محصولي مجزا براي هر محصول در نهايت منجر به تضادي جدّيتر در ساختار توليد محصولات كشاورزي نگردد. ثانياً؛ حمايت از توليد دانههاي روغني در كشور ميبايست از حمايت اسمي، به حمايت مؤثر تبديل شود.
مهمترين نتايج حاصل از اجراي اين طرح تحقيقاتي به شرح ذيل است:
سال 1384 اولين سال برنامه ده سالهاي است كه بر مبناي آن مقرر گرديده است خوداتكايي در توليد روغن نباتي بطور قابل توجهي افزايش يابد. نكته بسيار حائز اهميت آن است كه كلزا به عنوان محصول اصلي درطرح تامين روغن نباتي، به سطح زيركشت و توليد مورد نظر دست پيدا نكرده است. از سوي ديگر؛ كاهش قابل توجهي هم در سطح زيركشت و هم در توليد آفتابگردان ملاحظه ميگردد. در عوض؛ سويا از برنامه پيشي گرفته است. در كل؛ وضعيت توليد دانههاي روغني در سال اول برنامه (1384) با اهداف از پيش تعيين شدة برنامه سازگاري نداشته است، از اينرو؛ ضرورت دارد كه با انجام مطالعاتي دلايل عدم سازگاري بوجود آمده مورد بررسي دقيق قرار گيرد.
-بررسي شاخص مزيتنسبي كه در واقع نشاندهندة رقابت واقعي و به دور از اخلال وضعيت توليد محصول است، بيانگر وجود مزيتنسبي در توليد اين محصولات در استانهاي عمدة توليدكننده ميباشد.
-شاخص ضريب حمايت اسمي نشاندهندة اين موضوع است كه قيمت بازاري محصول كمتر از قيمت سايهاي آن است. بعبارت ديگر؛ سياستهاي دولت در اين خصوص باعث شده است كه قيمت در داخل كشور كمتر از قيمت مرزي در نرخ ارز سايهاي باشد كه به نحوي حاكي از اعمال ماليات ضمني بر توليدكنندگان داخلي است.
شاخص ضريب حمايت اسمي نهاده در مورد محصولات سويا، آفتابگردان و كلزا گوياي آن است كه توليدكنندگان داخلي، نهادههاي قابل تجارت را به صورت يارانهاي در توليد محصولات مذكور به كار گرفتهاند. يعني؛ بهرهبرداران، نهادههاي قابل تجارت را ارزانتر از قيمت مرزي آنها در توليد دانههاي روغني استفاده كردهاند.
شاخص ضريب حمايت مؤثر كه در واقع اثر كل دخالتهاي دولت در بازار محصول و نهادههاي قابل تجارت را مورد تجزيه و تحليل قرار ميدهد، نشاندهنده عدم وجود حمايت موثر از محصولات مورد بررسي است.
بطور كلي؛ از نتايج حاصل در مورد شاخصهاي حمايتي ميتوان نتيجه گرفت كه؛ سياستهاي دولت نتوانسته است منجر به حمايت موثر از توليد دانههاي روغني در كشور شود. به عبارت ديگر؛ هرچند كشاورزان از يارانه نهادهاي استفاده ميكنند، اما در كل؛ با ماليات ضمني روبرو بودهاند.
نرخ حمايت مستقيم نشاندهندة اثر سياستهاي دولت در بخش كشاورزي است كه موثر بر قيمت نسبي محصولات كشاورزي ميباشد، براي سويا، آفتابگردان و كلزا از روند يكساني در دورة 82-1376 برخوردار بوده است. اين نرخ طي سالهاي 79-1376 منفي است و بيانگر آن است كه اثر سياستهاي مستقيم دولت در بازار اين محصولات منجر به كاهش قيمت داخلي محصول در مقايسه با قيمت مرزي شده است. اما طي سه سال پس از آن (82-1380) نرخ حمايت مستقيم مثبت شده كه بيانگر جنبه مثبت حمايتي سياستهاي مستقيم دولت در بخش ميباشد.
نرخ حمايت غيرمستقيم؛ اثر سياستهاي ساير بخشها و سياستهاي كلان اقتصادي را بر محصول نشان ميدهد. در خصوص محصولات سويا، آفتابگردان و كلزا اين نرخ منفي بوده است .كه بيانگر آن است كه پول داخلي در نتيجة سياستهاي ساير بخشها و سياستهاي كلان اقتصادي بيش از حد ارزشگذاري شده است، كه در نتيجه منجر به كاهش قيمت نسبي محصولات مورد بررسي در مقايسه با قيمت مرزي آنها شده است.
از سوي ديگر، اثر كل سياستهاي(مجموع اثرات مستقيم و غير مستقيم) بر سه محصول مورد بررسي منفي ميباشد، بدين ترتيب ميتوان مجموع اثر سياستهاي دولت را در توليد سويا، آفتابگردان و كلزا بصورت ماليات ضمني دانست كه قيمت اين محصولات را در داخل كشور در مقايسه با قيمت مرزي پايينتر نگه داشته است، لذا انتظار ميرود كه در صورت آزاد سازي تجارت و عدم اعمال سياستهاي دولت، قيمت دريافتي كشاورزان براي اين محصولات افزايش يابد.