«بررسي و مقايسه اقتصادي سه رقم گندم در سطح زراعين استان همدان» محسن سيدان (1378)
بمنظور بررسي و مقايسه اقتصادي سه رقم گندم در سطح زراعين استان همدان رقم الوند بعنوان رقم تازه معرفي شده با ارقام قديمي براي كشاورزان مناطق 8 گانه شهرستانهاي استان فارس مورد مقايسه اقتصادي قرار گرفته است. نتايج تحقيق نشان داده كه عملكرد رقم الوند هرچند كه در سطح مزارع تحقيقاتي بالاتر از رقم نويد است. اما در سطح مزارع كشاورزان اين وضعيت قابل مشاهده نميباشد. دليل اين امر آن است كه رقم الوند به ميزان آب بسيار حساستر از رقم نويد است و در مناطقي كه با مشكل كم آبي مواجه هستند، بدليل كم آبياري باعث ميشود كه عملكرد اين رقم (الوند) كاهش يابد. با توجه به نتايج بدست آمده توصيه ميشود در معرفي ارقام جديد شرايط مناطق در نظر گرفته شود. در مناطقي كه با مشكل آب مواجه هستند بايد ارقاميكه مقاوم به خشكي است معرفي شود. در صورت عدم رعايت اين نكات در برخي مواقع منجر به عدم تأثيرگذاري بر توليد و بدگماني كشاورزان نسبت به نتايج تحقيقات ميشود.
«تعيين كارآيي فني گندمكاران آبي در استان كهگيلويه و بويراحــمد» رهام رحمــاني (1378)
در اين مطالعه كارايي فني گندمكاران آبي استان را با استفاده از سه روش تخمين تابع توليد مرزي اندازهگيري و مهمترين فاكتورهاي موثر بر توليد با توجه به ضرايب توابع تخمين محاسبه نموده است. دادههاي مورد نياز با استفاده از روش نمونهگيري خوشه اي دومرحله اي در سه شهرستان استان و در سال زراعي 75-1374 بدست آمده است. نخستين نتيجه تحقيق اين است كه با توجه به مقادير كارايي فني امكان افزايش توليد وجود دارد. بهطوريكه متوسط پتانسيل افزايش توليد گندم سه روش بكارگرفته شده از طريق حذف اختلاف بين بهترين توليدكننده و ساير توليدكنندگان در شهرستان بوير احمد 40 درصد و در شهرستان كهگيلويه 7/29 درصد و در شهرستان دوگنبدان 3/24 درصد ميباشد. نتيجه دوم اينكه بر اساس روش حداكثر راستنمايي ميانگين كارايي فني گندمكاران در شهرستانهاي استان در حد بالايي ميباشد (بوير احمد 78 درصد، كهگيلويه 85 درصد، دوگنبدان 87 درصد) كه با توجه به محروميت توليدكنندگان در استان ميتواند تائيد كننده نظريه «فقير اما كارآ» شولتز باشد. نتيجه سوم اينكه تاثير متغيرهاي هزينه نيروي كار و سطح زيركشت مزرعه بر ميزان توليد گندم در هكتار معنيدار نبوده و داراي اهميت كمتر ولي متغيرهاي هزينه خريد نهادههايي نظير بذر و سم و ساير مواد ضد عفوني، هزينه ماشين آلات، تعداد دفعات آبياري و كود شيميايي مصرفي داراي اهميت بيشتري در توليد بودهاند.
«بررسي و تعيين عوامل موثر بر عملكرد گندم در مزارع زارعين»
احمد سليماني پــور و سعيد روميزاده (1378)
هدف تحقيق تعيين عوامل مؤثر بر عملكرد گندم در حاشيه زاينده رود با استفاده از روش تابع توليد تعيين و سطح بهينه كاربرد عوامل توليد بوده است. با استفاده از اين روش علاوه بر تعيين عوامل موثر بر ميزان عملكرد هر محصول و تعيين شدت و ضعف اين اثر، ميتوان سطوح بهينه كاربرد هر نهاده را نيز تعيين نمود به نحوي كه سود حاصل از توليد حداكثر گردد. نتايج نشان داد كه اثر نهاده هاي نيروي كار، ماشين آلات، بذر، كود، فسفره و ازته و سطوح زير كشت بر ميزان توليد در سطح بالايي معنيدار بوده و ميزان كاربرد نهاده هاي نيروي كار و زمين فراتر از حد بهينه اقتصادي ميباشد. بر اساس نتايج بدست آمده ميتوان دريافت كه:
1- كاربرد نهادههاي كار و زمين بيش از حد بهينه اقتصادي است. لذا، ميتوان با اتخاذ سياستهاي مناسب نظير توسعه مكانيزاسيون (جهت كاهش كاربرد نيروي كار) و با استفاده از تكنولوژيهاي جايگزين زمين (نظير كود شيميايي و يا بذر اصلاح شده جهت كاهش كاربرد زمين) به سمت موقعيت بهينه اقتصادي حركت نموده و در واقع از اتلاف نهادهها جلوگيري به عمل آورد.
2- با يكپارچهسازي اراضي و ترويج كشتهاي اشتراكي، ميتوان گام مهمي در راه سهولت گسترش ماشينآلات و كاهش هزينههاي توليد گندم برداشت.
3- به منظور جذب نيروي كار مازاد (پس از توسعه مكانيزاسيون) ميتوان سياست توسعه تعاونيهاي توليدي و گسترش صنايع روستايي دولتي را مد نظر قرار داد.
به منظور بهينه ساختن استفاده از بذر و كودهاي شيميايي تحقيقات آزمايشگاهي و مزرعه اي ديگري توام با بحثهاي اقتصادي صورت گرفته و نتايج حاصل با توجه به شرايط ويژه مزرعه زراعين، ترويج گردد.
«بررسي عوامل اقتصادي موثر برعملكرد گندم آبي گندمكاران طرف قرارداد طرح محوري در اروميه»
عليرضا جدائي (1379)
نتايج مطالعه نشان داد كه كيفيت خاك مزارع عامل اساسي در تبيين اختلاف عملكردها نيست، در مقابل كاركردهاي مديريت مزارع از مهمترين عوامل توضيحدهي در تغييرات مقادير عملكردها ميباشند. علاوه بر اين، تفاوت فاحشي در كارآيي فني گروههاي مورد بررسي گوياي اين واقعيت است كه اكثريت كشاورزان گندمكار از نظر كاربرد دانش فني نسبت به گروه پيشرو در سطح پايينتري قرار دارند. علاوه بر اين، يافتههاي تحقيق مويد اين نكته است كه كشاورزان پيشرو آگاهيهاي بيشتري از جزئيات فرآيند توليد دارند. بنابراين، براي افزايش ميزان توليد گندم در منطقه ميبايست سطح دانش فني كشاورزان و مهارتهاي مديريت مزرعه آنان ارتقاء يابد. نتايج بهدست آمده حاكي از آن است كه:
1. براي رسيدن به هدف افزايش عملكرد بايد در روشها، ضوابط و امكانات بخش دولتي كه متولي انتقال دانش فني به كشاورزان ميباشند اصلاحات اساسي صورت گيرد.
2. براي پاسخگوئي به نيازهاي فني توليد در مزارع كشاورزان، تحقيقات بهزراعي بايد از محدوده ايستگاههاي تحقيقاتي به سمت تحقيقات كاربردي در مزارع كشاورزان گسترش يابد و زمينههاي اجرائي آن مورد توجه مسئولين اجرائي و ترويجي قرار گيرد.
«بررسی کارایی فنی گندمکاران استان همدان»
عليمحمد جعفری (1380)
در اين مطالعه از طريق يك نمونه از گندمكاران استان همدان كارآيي فني آنها را اندازهگيري نموده و عوامل مؤثر بر آن را تعيين كرده است. بر اساس نتايج مطالعه، متوسط كارآيي فني گندمكاران استان همدان 94/56 درصد برآورد گرديد و با توجه به بالاترين كارآيي فني منطقه كه 95/99 درصد ميباشد، در صورت كاهش شكاف كارآيي بين متوسط كارآيي فني منطقه و بهترين بهرهبردار ميزان توليد با استفاده از تكنولوژي و سطح مصرف نهادهاي موجود به ميزان 43 درصد قابل افزايش است. با توجه به نتايج بهدست آمده، عدم كشت گندم در قطعات كوچك، افزايش اندازه يا مساحت سطح زير كشت، توسعه تعاونيهاي توليد روستايي، گسترش استفاده از ارقام اصلاح شده و افزايش سطح سواد و آگاهي كشاورزان عواملي هستند كه بخش اجرا بايستي برآنها تأكيد ورزد و در ترويج آنها تلاش نمايد.
«تجزيه وتحليل عوامل مديريتي در مزارع گندم (ارقام جديد معرفي شده) استان فارس»
دادگر محمدي (1380)
بر اساس نتايج اين مطالعه :
1. لازم است با ارائه آموزشهاي صحيح و بيان اهميت استفاده از نهادههاي كشاورزي كه ميتواند شامل زمان، چگونگي و ميزان آنها باشد، موجبات بهبود راندمان بهرهبرداران فراهم گردد.
2. از آنجايي كه بين كارآيي فني بهرهبرداران در يك منطقه اختلاف وجود دارد پيشنهاد ميشود كه تجربيات زارعين با كارآيي بالا به سايرين انتقال داده شود.
3. ارائه كلاسهاي آموزشي و ترويجي (در رابطه با زمان مناسب كاشت و داشت، روشهاي آبياري، روشهاي صحيح مبارزه با آفات و بيماريها، نوع بذر مناسب در هر منطقه، مقدار و زمان مناسب كوددهي، رعايت تناوب) براي گندمكاران نه تنها مستقماً بر كارآيي آنها تأثير خواهد گذاشت، بلكه زمينه را براي تأثيرگذاري ديگر متغيرهاي اجتماعي-اقتصادي فراهم خواهد نمود.
4. يكي از ويژگيهاي نامطلوب در اكثر مناطق مورد مطالعه پراكندگي اراضي در قطعات كوچك ميباشد. اين حالت سبب استفاده نامطلوب از ماشين آلات جهت تسطيح و آماده كردن زمين، ايجاد مانع جهت استفاده مناسب از اراضي وتناوب مناسب و اقدامات مبارزه با آفات ميگردد. در چنين شرايطي هر اقدام در جهت كاهش تعداد قطعات و تجمع قطعات پراكنده تأثير مثبت در كاهش اتلاف منابع خواهد داشت.
«تعيين كارآيي زارعين عضو تعاونيهاي توليد كشاورزي و عوامل موثر بر كارآئي آنها در استان فارس »
شاهرخ شجري (1381)
نتايج اين طرح نشان مي دهد ميانگين كارآيي فني گندمكاران در شهرستانهاي اقليد و فيروزآباد به ترتيب 772/0 و 720/0 ميباشد. همچنين دامنه كارآيي فني (فاصله بين كاراترين و ناكاراترين كشاورز) براي كليه محصولات مورد مطالعه در مناطق مذكور بالاست كه نشان ميدهد امكان افزايش كارآيي مزارع از طريق ترويج عوامل مديريتي از مزارع پيشرفته به مزارع با كارآيي پايين و استفاده بهتر از منابع قابل دسترس و تكنولوژيهاي موجود وجود دارد. وي در نهايت پيشنهادات زير را جهت افزايش كارآيي كشاورزان ارائه نموده است:
1. تشكيل كلاسهاي بازآموزي و همچنين كلاسهايي در رابطه با مطالب نوين كشاورزي به منظور آموزش مديران تعاونيهاي توليد كشاورزي و به روز كردن اطلاعات كشاورزي آنها جهت ارائه راهنماييهاي لازم به كشاورزان توسط آنها ضروري است.
2. ايجاد زمينه براي ارتباط مستمر مديران تعاونيهاي توليد با مراكز تحقيقات كشاورزي و كسب اطلاعات از نتايج طرحهاي تحقيقاتي وآخرين دستاوردهاي علمي و انتقال آن به زارعين تحت پوشش تعاونيها لازم می باشد.
3. با توجه به محدوديت منابع توليد كشاورزي در تعاونيهاي توليد از جمله ميزان سرمايه، زمين، آب و نيروي كار، مديران عامل بايستي با استفاده از تكنيكهاي برنامهريزي اقدام به تهيه الگوي كشتي نمايند كه براي زارعين تحت پوشش حداكثر بازده اقتصادي را داشته باشد لذا آموزش و يادگيري تكنيكهاي برنامهريزي براي مديران تعاونيهاي توليد ضروري است.
4. جهت نيل به اهداف يكپارچه سازي اراضي، بايستي با در نظر گرفتن پارامترهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي جوامع روستايي و با حفظ مالكيت حقوقي زارعين، الگوي مناسبي در مورد نحوه تصرف و بهرهبرداري از اراضي تدوين شود.
«بررسي وضعيت كارآيي اقتصادي استفاده از نهاده ها و عوامل موثر بر آن در كشت گندم استان مركزي»
علي كلائي (1381)
در اين مطالعه ايشان كارآيي فني بهرهبرداران گندمكار در استان مركزي محاسبه نمود. وي همچنين دلايل تفاوت در ميزان عملكرد حاصل از كشت اين محصول در نقاط مختلف استان را مورد بررسي قرار داد. بر اساس نتايج بهدست آمده حداكثر كارآيي فني 96 و حداقل آن 43 درصد ميباشد. كارآيي فني متوسط در كل نمونه 73 درصد است كه نشان دهنده پايين بودن كارآيي استفاده از نهادهها در كشت گندم آبي استان ميباشد. بطوريكه در سطوح يكسان مصرف نهادهها، ميزان عملكرد بهدست آمده داراي تفاوتهاي بسيار زيادي ميباشد. بر اساس نتايج بهدست آمده ميانگين كارآيي فني در استان در سطح پاييني قرار دارد. اما با توجه به شواهد موجود در نمونه مورد بررسي پتانسيل افزايش عملكرد و كارآيي در استان موجود ميباشد. كوچك بودن ارضي كشت گندم،كمتر از 5/1 هكتار، عامل مهميدر پايين بودن كارآيي فني استفاده از نهادهها است. افزايش دانش فني بهرهبرداران در زمينه برخي مكانيسمهاي عملي مصرف كودهاي شيميايي در راستاي مصرف بهينه و بهموقع آنها، آموزش روشهاي ساده محاسبه ميزان آب آبياري، استفاده مناسب و بهينه از ماشين آلات، مديريت و نظارت بيشتر بر عملكرد افراد و تنظيم زمان دقيق تاريخ كاشت و انجام عمليات زراعي در شرايط مختلف آب و هوايي ميتواند از جمله مهمترين زمينههاي فعاليت كارشناسان ترويج باشد.
«بررسي نقش عوامل اجتماعي در عملكرد گندم رقم مهدوي در بين بهرهبرداران شهرستان هشتگرد در استان تهران»
فهيمه جهان نما (1382)
با هدف شناخت عوامل اجتماعي، مديريتي و امكانات مالي موثر بر عملكرد گندم رقم مهدوي در بين بهرهبرداران شهرستان هشتگرد اين تحقيق در استان تهران انجام شد. بدين منظور علاوه بر استفاده از اسناد و مدارك موجود با بهرهگيري از روش تحقيق پيمايشي و روشهاي آماري توصيفي و استنباطي نقش ويژگيهاي فردي، اجتماعي،مالي و ترويجي بهرهبرداران در افزايش عملكرد گندم رقم مهدوي و همچنين ويژگيهاي اين رقم مورد بررسي قرار داده شده است. نتايج بررسي نشان ميدهد كه عوامل اجتماعي – ساختاري از قبيل نوع و ميزان مالكيت بر آب، زمين، عوامل توليد، همچنين ميزان سن، تحصيلات، تجربه، فاصله نزديك با مراكز خدمات و ميزان ارتباط بهرهبردار با آن، توجه كردن به توصيههاي ترويجي، تعداد دفعات مناسب آبياري، استفاده از كود و سم مناسب در افزايش عملكرد گندم مهدوي مؤثر بوده است. بر اساس نتايج مطالعه لازم است افزايش ميزان سواد كشاورزان كه منجر به افزايش آگاهي و دانش آنها ميشود، و افزايش تعداد مراكز خدمات و عرضه بيشتركلاسهاي ترويجي كه باعث ارتقاء فرصت دسترسي كشاورزان به ترويج ميشود و همچنين بالا بردن توان مالكيت بهرهبرداران بر عوامل توليد مخصوصاً زمين، در الويت برنامهريزي جهت افزايش توليد محصولات كشاورزي (بهويژه گندم) مد نظر قرار گيرد.
«تعيين كارآيي فني گندمكاران و تعيين عوامل موثر در بهبود كارآيي آنان در استان يزد» سالم (1383)
مهمترين نتيجه تحقيق مذكور اين است كه با توجه به مقادير كارآيي فني امكان افزايش توليد وجود دارد بطوريكه متوسط پتانسيل افزايش توليد گندم در سه روش بكار گرفته شده از طريق حذف اختلاف بين بهترين توليد كننده و ساير توليدكنندگان در منطقه هرات 40 درصد و در منطقه مروست 7/29 درصد ميباشد. بر اساس نتايج اين تحقيق گسترش دورههاي آموزشي و خدمات ترويجي در زمينههاي گوناگون، افزايش سطح سواد و دانش كشاورزي بهرهبرداران با استفاده از ابزارهاي تشويقي و آموزش و حمايتهاي لازم براي تشكيل تعاونيهاي مكانيزاسيون كشاورزي ميتواند كارآيي گندمكاران را افزايش دهد.
« تعيين و مقايسه كارآيي اقتصادي گندمكاران (رقم غالب) در اقليمهاي مختلف كشور»
محمدزاد ، شاهرخ شجري و عبدالرسول شيروانيان (1383)
نتايج اين مطالعه نشان ميدهد كه ميانگين كارآيي فني، اقتصادي و تخصيصي گندمكاران مورد مطالعه در اقليم گرم بترتيب برابر با 74، 26 و 38 درصد در اقليم معتدل بترتيب برابر با 75، 49 و70 درصد و در اقليم ساحلي خزر بترتيب برابر با 78، 56 و 71 درصد ميباشد. نتايج اين تحقيق همچنين مبين آن است كه تعداد نيروي كار، سطح زير كشت و نوع مالكيت آب داراي تاثير مثبت معنيدار و تعداد قطعات داراي تاثير منفي بر مقدار توليد گندم در اقليم گرم ميباشد، اما در اقليم سرد تعداد دفعات شخم، مقدار كود پتاس مصرفي و بذر مصرفي در هكتار و تعداد دفعات آبياري مزارع در انجام عمليات خاكورزي داراي تاثير معنيدار و مثبت بر مقدار توليد محصول ميباشد. در اقليم ساحلي خزر مقدار بذر، كود ازته و سموم علف كش داراي تاثير معنيدار مثبت در توليد گندم ميباشد. با توجه به نتايج بهدست آمده ميتوان گفت ترويج عوامل مديريتي و استفاده بهتر از منابع قابل دسترس و تكنولوژي موجود، امكان افزايش كارآيي گندمكاران و افزايش توليد به ميزان 20 درصد در داراب، 24 درصد در زرقان و 19 درصد در گلستان را ممكن ميسازد.
«تعيين و مقايسه كارآيي اقتصادي گندمكاران در اقلیمهاي گرم کشور»
عبدالرسول شیروانیان (1383)
در اين مطالعه كارآيي اقتصادي گندمكاران و راهکارهای مدیریتی افزایش كارآيي گندم در اقلیمهاي گرم کشور مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گرفته و در جمعبندي نهايي در زمينه بهبود كارآيي مزارع گندم و در ادامه، بهبود عملکرد مزارع گندم به موارد زير اشاره شده است:
1) تغيير در فرايند پرداخت وام به بهرهبرداران با تأكيد بر بهينه سازي زمان آن (شروع بموقع فرآيند پرداخت وام و كوتاه نمودن دوره زماني آن).
2) ايجاد كلاسهاي آموزشي و ترويجي بهمنظور بالا بردن راندمان مصرف علفكشها در هر نوبت مصرف.
3) تغيير و بازنگري در شيوه فعاليت تعاونيهاي توليد كشاورزي موجود شامل خروج از وضعيت تأكيد صرف بر اصل خودگرداني مالي در اين تعاونيها و توجه به نكات فني و اقتصادي در ارائه خدمات به اعضاء.
4) يكپارچهسازي اراضي از طريق تعاونيهاي توليد كشاورزي.
5) واگذاري مديريت توزيع و بهرهبرداري و نگهداري از منابع تأمين آب آبياري و ماشينآلات و ادوات كشاورزي به تعاونيهاي توليد كشاورزي.
جمعبندي
1) دامنه كارآيي فني (فاصله بين كاراترين و ناكاراترين كشاورز) بالاست كه نشان دهنده اين واقعيت است كه اكثريت كشاورزان گندمكار از نظر كاربرد دانش فني نسبت به گروه پيشرو در سطح پايينتري قرار دارند.
2) نحوه مديريت مزارع گندم از مهمترين عوامل توضيحدهي تغييرات مقادير عملكردها ميباشند.
3) امكان افزايش كارآيي گندمكاران از روشهاي زير وجود دارد:
يكپارچهسازي اراضي: عدم كشت گندم در قطعات كوچك و پراكنده و افزايش سطح زير كشت،
گسترش استفاده از ارقام اصلاح شده
گسترش دورههاي آموزشي و ترويجي در زمينههاي زمان، چگونگي و ميزان استفاده از نهادههاي مختلف كشاورزي،
افزايش سطح سواد و دانش كشاورزي بهرهبرداران
حمايتهاي لازم براي تشكيل تعاونيهاي مكانيزاسيون كشاورزي
آموزش و ترويج روشهاي مديريتي و استفاده بهتر از منابع قابل دسترس و تكنولوژي موجود
انتقال تجربيات زارعين با كارآيي بالا به ساير زارعين،
تغيير در فرايند پرداخت وام به بهرهبرداران با تأكيد بر بهينه سازي زمان پرداخت آن
كلاسهاي بازآموزي براي مديران تعاونيهاي توليد و بهروز كردن اطلاعات آنها، ارتباط مستمر مديران تعاونيهاي توليد با مراكز تحقيقات كشاورزي، آموزش و يادگيري تكنيكهاي برنامهريزي براي مديران تعاونيهاي به منظور افزايش كارآيي بهرهبرداران تحت پوشش آنها.
«تخمين بازدهي سرمايهگذاري در تحقيقات غلات (گندم قدس)»
محسن رفعتي و مرتضي حقيري (1375)
در اين مطالعه با استفاده از روش نسبت فايده به هزينه به تحليل اقتصادي سرمايهگذاري در تحقيقات غلات (گندم قدس) پرداخته و ميزان نرخ بازده سرمايهگذاري در تحقيقات مذكور محاسبه شده است. به دليل عدم دسترسي به آمار و اطلاعات، پس از اخذ اطلاعات مربوط به كل بودجه هاي سازمان تحقيقات، آموزش و ترويج كشاورزي و همچنين تعداد كل طرحهاي در طول دوره زماني تحت مطالعه (74-1354) متوسط هزينه انجام يك طرح تحقيقاتي محاسبه و سپس با توجه به دوحد بالا و پايين تعداد طرح هايي كه امكان داشت در زمينه گندم قدس (درهر سال) صورت گرفته باشد هزينه تحقيقات بصورت دوحد بحراني محاسبه گردد. تخمين هزينه تحقيقات بدين صورت موجب گرديد كه تعيين ميزان واقعي معيارهاي مورد بررسي امكان پذير نبوده و دامنه تغييرات سنجههاي فوق برآورد گردد. نتايج مطاله نشان داد كه دامنه تغييرات نسبت فايده به هزينه تحقيقات گندم قدس از 95/2 تا 66/23 و دامنه تغييرات نرخ بازده سرمايه گذاري در اين تحقيقات 03/59 درصد تا 6/66 درصد ميباشد. اعداد و ارقام فوق بيانگر اين موضوع است كه استراتژي تخصيص بودجه سازمان تحقيقات آموزش و ترويج كشاورزي به تحقيقات گندم قدس اقتصادي بوده و منافع اين هزينهها به بخش كشاورزي منتقل شده است. با توجه به نتايج فوق پيشنهادهايي به صورت زير ارائه گرديده است:
1- افزايش بودجههاي تحقيقاتي تخصيص يافته به سازمان تحقيقات، آموزش و ترويج كشاورزي،
2- تعيين اولويتهاي تحقيقاتي بر اساس اصول تئوريك اقتصاد،
3- انجام مطالعات تعيين نرخ بازده سرمايه گذاري در زمينه هاي مختلف تحقيقاتي و
4- سازماندهي سيستم جمعآوري اطلاعات مربوط به هزينهها و منافع تحقيقات بر اساس حسابداري صنعتي.
«تعيين سهم بودجه تحقيقات كشاورزي و بررسي منافع و هزينههاي تحقيقات غلات آبي و تعيين نسبت فايده به هزينه و نرخ بازده سرمايهگذاري تحقيقات ارقام پر محصول غلات آبي كشور»
هرمز اسدي (1382)
مطالعهاي فوق را با هدف تعيين سهم بودجه تحقيقات كشاورزي و بررسي منافع و هزينههاي تحقيقات غلات آبي و تعيين نسبت فايده به هزينه و نرخ بازده سرمايهگذاري تحقيقات ارقام پر محصول غلات آبي كشور، شامل ارقام گندم نان (مهدوي، نيك نژاد، اترك، نجن، الموت، زرين، الوند، داراب 2، مرودشت، كوير، چمران و شيرودي) در كرج اجرا نمود. بر طبق نتايج، ميانگين سهم بودجه تحقيقات از توليد ناخالص ملي كشور طي سالهاي (78-1373) در حدود 33/0 درصد و متوسط سهم بودجه تحقيقات كشاورزي و منافع طبيعي از توليد ناخالص ملي كشور 13/0 درصد برآورد شده است. نتايج نشان داد كه ارزش جايگزين ارقام مختلف گندم در مجموع براي ارقام گندم 437 ميليارد ريال ميباشد. شاخص فايده به هزينه ارقام گندم 9/14 محاسبه شده است. شاخص نسبت فايده به هزينه براي ارقام گندم آبي شامل مهدوي، نيك نژاد، اترك، نجن، الموت، زرين، الوند، داراب 2، مرودشت، كوير، چمران و شيرودي بترتيب 3/5، 5/2، 1/10، 8/45، 2/7، 7/2، 1/9، 5/1، 13، 4/4، 1/18 و 1/9 برآورد شده است. نرخ بازده سرمايهگذاري در تحقيقات ارقام مختلف گندم نان مورد مطالعه از جمله مهدوي، نيك نژاد، اترك، نجن، الموت، زرين، الوند، داراب 2، مرودشت، كوير، چمران و شيرودي به ترتيب 7/61، 3/55، 5/91، 3/137، 4/68، 1/53، 2/70، 6/35، 2/69، 5/55، 3/192، 5/150 درصد برآورد شده است. چون نرخ محاسبه شده بيشتر از هزينه فرصت سرمايه با نرخ سود سپرده بانكي (5/18 درصد) است، لذا انجام فعاليتهاي مربوطه اقتصادي بوده است. بنابراين طبق بررسي، سرمايهگذاري در برنامه هاي اصلاح ارقام در كشور اقتصادي بوده است.
«تعيين درجه پذيرش نتايج تحقيقات بهزراعي توسط زارعين و تعيين نسبت فايده به هزينه سرمايهگذاري در تحقيقات ارقام جديد گندم »
ابراهيم زارع و همكاران (1383)
اين طرح با دو هدف تعيين درجه پذيرش نتايج تحقيقات بهزراعي توسط زارعين و تعيين نسبت فايده به هزينه سرمايهگذاري در تحقيقات ارقام جديد گندم انجام شده و ارقام مورد بررسي شامل مرودشت در استان فارس، مهدوي در استان اصفهان، الوند در استان همدان و آذربايجان شرقي، فلات در استان خراسان، داراب2 در استان هرمزگان و چمران در استان بوشهر، مي باشد. هدف نهايي طرح مذكور توجيه سياستگذاران كشور براي تامين اعتبارات كافي براي اجراي برنامههاي اصلاح بذر گندم بوده است. نتايج نشان داد كه متوسط هزينه اصلاح و معرفي يك رقم گندم به قيمتهاي سال 1380 برابر با 1/5 ميليارد ريال است. همچنين، ميانگين وزني هزينه ترويج در يك هكتار گندم در كشور برابر با 2412 ريال ميباشد. در كليه استانها ارقام جديد نسبت به ارقام قديمي در سطح مزارع زارعين عملكرد بيشتري داشته اند. بكارگيري ارقام اصلاح شده جديد، موجب حداقل 503 هزار تن افزايش در توليد گندم و 654492 ميليارد ريال افزايش درآمد زارعين، در مناطق مورد مطالعه شده است. نتايج بهدست آمده نشان ميدهد كه در شرايط پيشبيني شده در تحقيق، نسبت منفعت به هزينه سرمايهگذاري در تحقيقات اصلاح بذر گندم بزرگتر از يك است. به طوري كه به ازاء هر يك ريال سرمايهگذاري در تحقيقات اصلاح و معرفي ارقام جديد گندم حداقل 38/1 و حداكثر 74/204 ريال منافع ايجاد ميگردد. اين نتايج نشان داد كه سرمايهگذاري در تحقيقات گندم منافع بسيار بالايي را در سطح مزارع زارعين ايجاد ميكند، لذا افزايش بودجههاي تحقيقات كشاورزي و افزايش اعتبار طرحهاي تحقيقاتي براساس روند رشد هزينهها توصيه ميشود. علاوهبراين، با تجزيه و تحليل نتايج بهدست آمده ميتوان دريافت كه:
1- انجام صحيح عمليات بهزراعي در تحقق پتانسيل ارقام جديد گندم در مزارع زارعين موثر است، لذا در تدوين برنامههاي تحقيقاتي پيش بيني برنامههاي بهزراعي، مناسب با ارقام، ضرورت دارد.
2- به منظور امكان گسترش سريع تر بذور جديد در بين زارعين، با شناسنامه مشخص و قابل كنترل، توصيه ميگردد روند نام گذاري ارقام بعد ازاتمام مراحل آزمايشي در مدت زمان كوتاه تري انجام شود.
3- در بكارگيري روشهاي بهزراعي، كه اثر آن در نمره پذيرش نوآوري نشان داده شد، تفاوت زيادي در بين زارعين يك منطقه وجود دارد و حدود 50 درصد زارعين نمره پذيرش كمتر از 50 را دارند، لذا گسترش برنامههاي ترويجي، به ويژه حول روشهاي موثر بر تحقق پتانسيل عملكرد ارقام گندم، ضرورت دارد.
4- نتايج نشان داد كه ارقام جديد به سرعت مورد اقبال زارعين قرار ميگيرند، ضمن اينكه بسياري از زارعين تمايل به تهيه بذر از منابع مطمئن دارند، لذا گسترش مراكز تهيه و توزيع بذر اصلاح شده با نظارت مراكز تحقيقات توصيه ميشود.
5- در سازمان تحقيقات و آموزش كشاورزي يك سيستم جامع براي ثبت هزينههاي تحقيقاتي، بر حسب فصول مختلف، طراحي گردد تا به راحتي و بدون گمانه زني بتوان هرينههاي واقعي صرف شده در برنامههاي تحقيقاتي مختلف واز جمله اصلاح بذر گندم را بهدست آورد. اجراي اين شيوه در معاونت ترويج و نظام بهرهبرداري نيز ضروري ميباشد.
«تعيين درجه پذيرش نوآوريها و محاسبه شاخصهاي ارزيابي بازده سرمايهگذاري بر روي ارقام گندم ديم (سرداري، زاگرس، نيك نژاد و آذر2)» عليرضا جدائي و همكاران (1384)
اين تحقيق در استانهاي آذربايجان غربي، كرمانشاه، كهگيلويه و بويراحمد و مركزي و بوشهر به منظور تعيين درجه پذيرش نوآوريها و محاسبه شاخصهاي ارزيابي بازده سرمايهگذاري بر روي ارقام گندم ديم (سرداري، زاگرس، نيك نژاد و آذر2) انجام شد. نتايج تحقيق نشان داد كه ميانگين نمرات پذيرش نوآوري براي همه بهرهبرداران پذيرنده ارقام اصلاح شده بيش از بهرهبرداراني بود كه اين ارقام را نپذيرفته بودند. همچنين ميانگين عملكرد محصول در طبقات سهگانه نمرات پذيرش نوآوري براي زارعيني كه ارقام اصلاح شده را پذيرفته بودند بيش از ساير بهرهبرداران بود. تجزيه و تحليل دادهها در تعيين شاخصهاي بازده سرمايهگذاري نشان داد كه معيارهاي مختلف با نرخهاي تنزيل 16، 20،30 و 34 درصد تحت شرايط مختلف داراي ارزشهاي قابل قبول از نظر شاخصهاي توجيه مالي هستند. در ميان ارقام مورد بررسي، بالاترين مقدار براي شاخصهاي ارزيابي مذكور مربوط به رقم سرداري ميباشد و علت اساسي آن بالا بودن سطح زير كشت اين رقم در سطح كشور ميباشد. از نتايج اين تحقيق چنين استنباط ميگردد كه بودجه تخصيص يافته در تحقيقات كشاورزي، نه تنها هزينه نبوده بلكه يك سرمايهگذاري با نرخ بازدهي بسيار بالا ميباشد. بر اساس نتايج بدست آمده، محققين نتايج زير را پيشنهاد دادند:
1. بر پايه شاخصهاي محاسبه شده، سرمايهگذاري در فعاليتهاي تحقيقات معرفي ارقام گندم ديم بسيار پربازده بوده و توجيهپذير است. لذا، براي محقق شدن توليد گندم مورد انتظار از پتانسيلهاي موجود سرمايهگذاري بيشتري مورد انتظار ميباشد.
2. با توجه به ناپايداري عملكرد ارقام گندم ديم اصلاح شده در سالهاي كمباران، پيشنهاد ميشود در تدوين استراتژي تحقيقات اصلاح ارقام، ويژگيهاي مقاومت به خشكي در اولويت معيارهاي سلكسيون تودههاي در حال تفكيك و آزمايشات يكنواخت سراسري گندم ديم قرار گيرد.
3. با عنايت به تنوع آب و هوائي، نواحي اقليميكشور به زير مناطق تقسيم بندي شده و در فرايند برنامهريزي براي فعاليتهاي تحقيقاتي اصلاح و معرفي ارقام گندم ديم مورد توجه قرارگيرند.
4. برنامهريزي مناسبي براي تهيه ارقام مقاوم به شرايط نامساعد آب و هوائي انجام پذيرد.
5. سهم هزينه سربار در مقايسه با هزينه مستقيم طرحهاي تحقيقاتي در كليه استانها بسيار بالاتر ميباشد، اين موضوع ميتواند ناشي از سوء مديريت در منابع تحقيقاتي و يا رشد فيزيكي غير متناسب مراكز و ايستگاههاي تحقيقاتي باشد، با توجه به محدويت منابع تحقيقاتي بازنگري در وضعيت فوق مورد توجه قرار گيرد.
6. با عنايت به بازدهي بالاي سرمايهگذاري در تحقيقات ارقام گندم ديم، تجهيز منابع استاني به ويژه متخصصين اصلاح نباتات در سازمان تحقيقات كشاورزي مورد توجه قرار گيرد
7. از آنجا كه ارزيابي و كنترل يكي از برنامهةاي ضروري در اجرا و بازنگري برنامههاي تحقيقاتي است، توصيه ميشود اولاً، مراكز آماري وزارت جهاد كشاورزي در تهيه آمار سطح زير كشت محصولات كشاورزي و از جمله گندم را به تفكيك نوع رقم جمع آوري كنند و ثانياً، در سازمان تحقيقات و آموزش كشاورزي يك سيستم جامع براي ثبت هزينههاي تحقيقاتي، بر حسب فصول مختلف، طراحي گردد تا به راحتي و بدون گمانه زني بتوان هرينههاي واقعي صرف شده در برنامههاي تحقيقاتي مختلف واز جمله اصلاح بذر گندم را بهدست آورد. اجراي اين شيوه در معاونت ترويج و نظام بهرهبرداري نيز ضروري ميباشد.
«ا ندازه گيري مزيت نسبي و تأثير مداخلات دولت بر محصولات عمده زراعي» محمد قلي موسينژاد و مصطفي ضرغامي (1373)
اين تحقيق از اولين تحقيقات كاربردي كشور در زمينه مزيت نسبي ميباشد كه دربرگيرنده 14 قلم از محصولات عمده زارعي بوده و در سال 1371 انجام گرفته است. پس از بررسي و اندازهگيري مزيت نسبي محصولات مورد بررسي تأثير مداخلات و سياستهاي دولت نيز مورد ارزيابي و كنكاش قرار گرفته است. نتايج تحقيق، نشانگر آن است كه هفت محصول از چهارده محصول كه عبارتند از: گندم آبي، گندم ديم، ذرت دانهاي، پنبه، پياز، لوبيا سفيد و لوبيا چيتي با توجه به ساختار توليدي سال 1371، داراي مزيت نسبي در امر هزينهها از نظر واقعي بودهاند و توليد داخلي اين محصولات، هزينه كمتري را نسبت به واردات آنها داشته است. لذا، اين محصولات قادرند كه با محصولات مشابه خارجي رقابت نموده و با توليد بيشتر آنها و با صرفه جوئيهاي ناشي از مقياس و ساير صرفه جوييهاي ديگر اقتصادي، به صدور آنها نيز اقدام نمود. برآيند اثر مداخلات دولت در بازار نهاده و بازار محصول، نيز بطور همزمان در قالب ضريب حمايت موثر مورد اندازهگيري قرار گرفته است. در واقع اين ضريب تاثير ماليات يا سوبسيد ضمني بر محصولات را همراه با سوبسيد بر نهاده ها مورد بررسي قرار داده و برآيند اثر خالص سياستهاي اقتصاد داخلي را در دو بازار ارزيابي كرده است. نتايج حاصله از محاسبه اين ضريب نشانگر آنست كه محصولاتي نظير گندم آبي، گندم ديم، جو آبي، جو ديم، پنبه، سيب زميني، پياز، عدس، لوبيا سفيد و لوبيا چيتي، اگر چه همگي از سوبسيد نهادهاي استفاده نمودهاند، ولي تاثير دخات دولت در بازار محصولات زراعي بهگونهاي بوده است كه اين فرايند سوبسيدي را خنثي كرده و حمايتهاي منفي كه ناشي از مالياتهاي ضمني بر توليدكنندگان اين محصولات، بواسطه دخالت در بازار محصولات كشاورزي ميباشد، بر حمايتهاي مثبت كه در زمينه نهاده ها صورت گرفته است، تفوق يافته كه برايند اين اثرات در قالب حمايتهاي منفي منعكس گرديده است.
«مزیت نسبی غلات عمده استان همدان»
عليمحمد جعفری (1380)
نتايج اين تحقيق نشان داد كه با عملكرد موجود استان همدان در توليد گندم داراي مزيت نسبي نميباشد. اما با كشت منطقهاي در برخي مناطق استان امكان برخورداري از مزيت نسبي وجود دارد. بر اساس يافتههاي اين تحقيق توليد گندم آبي در شهرستان رزن و گندم ديم در شهرستان اسد آباد داراي بالاترين مزيت نسبي ميباشند. همچنين اولويت اول توليد بر اساس مزيت نسبي در شهرستانهاي اسد آباد، رزن و همدان گندم آبي ميباشد. براي دستيابي به مزيت نسبي در توليد محصولات ياد شده بايستي با استفاده از تكنولوژي و مديريت برتر ميزان عملكرد متوسط به 5/1 تا 2 برابر ميزان فعلي افزايش يابد. نظر به توجیهپذیر نبودن کشت غلات بهعلت بهره وری پایین، از طریق فن آوری های جدید عملکرد گندم و سایر غلات را باید افزایش داده شود تا تولید این محصولات از مزیت نسبی برخوردار شوند. در این صورت تخصیص منابع به تولید آنها کارا شده و منجر به افزایش رفاه اقتصادی و اجتماعی می گردد. از آنجا که مزیت نسبی تحت تاثیر تکنولوژی قرار میگیرد و تکنولوژی می تواند به منجر به کاهش هزینه یا افزایش عملکرد گردد، لذا با توجه به دغدغههای خود کفایی غذایی در کشور، لازم است کلیه اقداماتی که منجر به افزایش عملکرد گندم آبی و دیم گردد به کشاورزان آموزش و ترویج داده شود.
«بررسي مزيت نسبي محصولات زراعي استان خراسان در سال زراعي 78-77» شجاعت زارع (1381)
در اين مطالعه مزيت نسبي استان خراسان در توليد مهمترين محصولات زراعي مورد بررسي قرار گرفت. نتايج مطالعه نشان داد كه استان خراسان در توليد كليه محصولات زراعي مورد مطالعه (به استثناي نخود ديم) داراي مزيت نسبي ميباشد. اما اين محصولات در سطح برخي شهرستانها در توليد داراي مزيت نبودند. علاوه بر اين، اكثر محصولات از حمايت منفي دولت برخوردار بودند. رتبه بندي و مقايسه مزيت نسبي و خالص درآمدهاي توليد نشان داد كه محصولات صيفي از هر دو نظر در صدر قرار دارند و محصولات استراتژيكي نظير گندم و جو از لحاظ مزيت نسبي در ميانه جدول و از لحاظ در آمد در انتهاي جدول جاي دارند. ضمن آنكه محصولاتي نظير پنبه و چغندر اگر چه داراي مزيت پاييني ميباشند، ليكن رتبه آنها با استفاده از شاخص درآمد خالص مطلوب ميباشد.
«مزيت نسبي محصولات زراعي در استان خوزستان»
رهام رحماني (1382)
در اين پژوهش مزيت نسبي محصولات زراعي اساسي گندم (آبي و ديم)، جو (آبي و ديم)، برنج (دانه بلند پر محصول و دانه كوتاه) و ذرت دانهاي و محصولات زراعي تجاري چغندرقند، هندوانه، گوجه فرنگي، پياز، سيب زميني و خيار در سال زراعي 78-1377 در استان خوزستان تعيين شده است. براي تعيين مزيت نسبي دو نوع از شاخصهاي تعيين مزيت استفاده شده است. شاخصهاي نوع اول سود خالص بدست آمده از يك فعاليت را بر اساس هزينههاي فرصت و قيمتهاي سايهاي اندازهگيري ميكنند. شاخصهاي نوع معيارهاي عملكرد و تمركز كشت يك محصول در يك منطقه را اندازهگيري ميكنند.
بر اساس شاخصهاي نوع اول، محصولات گندم آبي، جوآبي، ذرت دانهاي، برنج دانه بلند پر محصول، برنج دانه كوتاه، چغندرقند، هندوانه، خيار و گوجه فرنگي داراي مزيت نسبي در توليد بودهاند و محصولات گندم و جو ديم، سيب زميني و پياز داراي مزيت نسبي در توليد نبودهاند. بر اساس شاخصهاي نوع دوم محصولات چغندر قند، هندوانه، خيار، سيب زميني، پياز، گوجه فرنگي و گندم ديم از نظر عملكرد داراي كارايي و از مزيت نسبي در توليد برخوردار بودهاند. محصولات گندم آبي، جو آبي، جو آبي، ذرت دانهاي و برنج دانه بلند و برنج دانه كوتاه با مقايسه با كل كشور داراي مزيت نسبي در توليد نبودهاند. علاوه بر اين، گندم آبي و ديم داراي درجه تمركز بالاتري در مقايسه با كل كشور و براي ساير محصولات داراي درجه تمركز كمتري درمقايسه با كل كشور است. بر اساس اين معيار استان خوزستان در توليد گندم آبي و ديم مزيت نسبي بيشتر از متوسط كشور و براي ساير محصولات مزيت نسبي كمتر از متوسط كشور داشته است.
جمعبندي
1) نتايج اغلب مطالعات وجود مزيت نسبي در توليد گندم را نشان ميدهد. با وجود عدم برخورداري از مزيت نسبي توليد گندم در برخي مناطق، ميتوان با شناسايي مناطق مستعد و از طریق فنآوریهای جدید عملکرد گندم را افزایش داده و زمينه برخورداري از مزيت نسبي را فراهم نمود.
2) با توجه به اينكه مزيت نسبي تحت تأثير عوامل متعدد تغيير ميكند، لازم است بررسي مزيت نسبي گندم بطور مداوم و ساليانه انجام گيرد.
3) نظر به اينكه اثر حمايتي دخات دولت در بازار محصول گندم منفي بوده است، لازم است سياستهاي حمايتي دولت به نفع كشاورزان تغيير يابد.
4) براي محصولاتي نظير گندم كه داراي مزيت نسبي متوسط و اهميت بالا در الگوي تغذيه اي و امنيت غذايي ميباشند، بايد حمايت هاي لازم در مرحله اول براي رفع نيازهاي داخلي و در مرحله دوم براي بازاريابي، ايجاد صنايع تبديلي و صادرات انجام پذيرد..
«بررسي عوامل موثر بر عدم پذيرش ارقام اصلاح شده گندم آبي در استان آذربايجان شرقي»
علي شهنوازي (1382)
با توجه به نتايج تحقيق، پيشنهادات زير براي بهبود وضعيت كشاورزي منطقه و گسترش بيشتر كشت رقم الوند ارائه شده است:
1. به منظور گسترش رقم الوند در مناطق ديگر با تمركز بر بهرهبرداران جوان و كشاورزان داراي زمينهاي كوچك ميتوان سرعت پذيرش و گسترش رقم الوند را افزايش داد.
2. تكنولوژي استفاده از رقم الوند در حدی نيست كه نياز به تحصيلات داشته باشد، بنابراين تاكيد بر سواد و تقسيم کشاورزان بر اين اساس در هنگام معرفي، دليل توجيه كننده اي ندارد.
3. در هنگام تشكيل كلاسهاي ترويجي با تقسيم كشاورزان با استفاده از معيارهاي سن و اندازه زمين و تهيه مطالب مورد نياز هر طبقه، كارآيي ترويج بيشتر خواهد گرديد.
4. حداقل توليد رقم الوند در هر شرايطي بيشتر از ارقام ديگر در منطقه ميباشد. نشان دادن اين مطلب به كشاورزان نقش عمدهاي در افزايش كشت رقم الوند خواهد داشت.
جمعبندي
در كنار معرفي ارقام جديد، امكانسنجي پذيرس ارقام نيز داراي اهميت ميباشد. در تنظيم سياستها و برنامههاي مربوط به پذيرش ارقام اصلاح شده لازم است به سطح پايين تحصيلات، بالا بودن متوسط سن و پراکنده بودن اراضی زارعين گندمكار در مناطق مختلف كشور توجه نمود و ترويج و آموزش برنامههاي مربوطه بر اساس اين ويژگيها انجام گيرد.
«شناسايي و تجزيه و تحليل عوامل مؤثر بر عدم پذيرش بيمه كشاورزي در استان زنجان» محرم عین اللهی (1385)
اين مطالعه به شناسايي و تجزيه و تحليل عوامل مؤثر بر عدم پذيرش بيمه كشاورزي در استان زنجان با تأكيد بر بيمه محصول گندم اجرا پرداخته است تا راهكارهايي به منظور افزايش مشاركت زارعين در پذيرش بيمه و افزايش امنيت توليد در اين بخش از اقتصاد كشور ارايه نمايد. باتوجه به نتايج اين تحقيق، به منظور ترويج و توسعه فرهنگ بيمه در بين كشاورزان و ايجاد امنيت سرمايهگذاري در بخش كشاورزي پيشنهادات زير ارايه گرديده است:
1. دانش كشاورزان در مورد بيمه از طريق ارتباط بهتر و بيشتر نمايندگان بيمه با آنها افزايش داده شود يا بسترسازي لازم براي فعاليت بيشتر و مؤثرتر فارغالتحصيلان كشاورزي در بخش كشاورزي صورت پذيرد.
2. براي ترويج بيمه در يك منطقه بهتر است كشاورزان بزرگتر به عنوان گروه هدف در مرحله اول در نظر گرفته شوند تا با پذيرش سريعتر بيمه توسط اين گروه، راه براي تقاضاي كشاورزان خردهپا نيز هموار گردد.
3. جايگزين كردن تنوع توليد به جاي تقاضا براي بيمه از سوي برخي از كشاورزان بيانگر اين واقعيت است كه توليدكنندگان بيشتر به ثبات كل درآمد خود از فعاليتهاي كشاورزي فكر ميكنند. لذا ارايه بيمه درآمد به جاي بيمه محصول ميتواند اين گروه از توليدكنندگان را نيز تحت پوشش بيمه قرار دهد.
جمعبندي
برنامههاي بيمهاي محصول گندم از طريق:
افزايش دانش كشاورزان در مورد بيمه از طريق ارتباط بهتر و بيشتر نمايندگان بيمه با آنها،
انتخاب كشاورزان بزرگتر به عنوان گروه هدف در مرحله اول، و
ارايه بيمه درآمد به جاي بيمه محصول
احتمال موفقيت برنامهها را افزايش ميدهد.
«ارزيابي اقتصادي ضايعات گندم از زمان برداشت تا زمان فروش»
محمود حميدنژاد (1378)
اين مطالعه جامع كه در مناطق هرات، ابركوه و مروست استان يزد انجام شده است، ضايعات گندم را نه تنها از لحاظ كمي و كيفي (اختلاط و آلودگي) بلكه از لحاظ اقتصادي نيز مورد بررسي قرار داده است. نتايج مطالعات ضايعات گندم از بعد كمي به شرح ذيل ميباشد:
1. بطور متوسط در هر هكتار ريزش طبيعي گندم مقدار 27 كيلوگرم و يا 55/0 درصد عملكرد ميباشد.
2. ضايعات گندم در روش برداشت با داس كمتر از روشهاي برداشت با كمباين و دروگر غلات است. دروگر غلات باعث ريزش خوشه گندم بيشتري در مقايسه با روش برداشت داس و كمباين ميگردد. بطور متوسط در هر هكتار ضايعات گندم روش برداشت 100 كيلوگرم و يا 07/2 درصد عملكرد ميباشد.
3. ضايعات گندم (گندم موجود دركاه و كلش) در روش خرمنكوبي كمباين بيش از خرمنكوب ماشيني ميباشد و مقدار آن بطور متوسط در هر هكتار 58 كيلوگرم گندم و يا 22/1 درصد عملكرد ميباشد.
4. گندم شكسته حاصل از خرمنكوب كمباين بيش از خرمنكوب ماشيني و دستي مي باشد. بطور متوسط در هر هكتار 199 كيلوگرم و يا 26/4 درصد از عملكرد، گندم شكسته مي باشد.
نتايج و بررسي هاي انجام شده روي وضعيت اختلاط و آلودگي گندم خرمنكوب شده به وسيله روشهاي مختلف و مقايسه آن با روش شاهد به شرح ذيل مي باشد:
1. اختلاف معنيداري بين مواد جامد موجود در گندم خرمنكوب شده بوسيله كمباين و خرمنكوب ماشيني موجود نميباشد و مقدار مواد جامد موجود در گندم خرمنكوبي شده بطور متوسط در هر هكتار معادل 37 كيلوگرم و يا 75/0 درصد عملكرد مي باشد.
2. مقدار اختلاط جو با گندم خرمنكوبي شده در روشهاي مختلف از نظر آماري تفاوت معنيداري ندارد. نتايج نشان ميدهد بطور متوسط پس از خرمنكوبي گندم برداشت شده از يك هكتار مقدار 12 كيلوگرم (30/2 درصد عملكرد گندم) جو موجود ميباشد.
3. اگر چه گندم خرمنكوب شده به وسيله كمباين و شاهد از نظر آلودگي به بيماريها داراي اختلاف معنيداري نميباشد ولي در مورد آلودگي به سن، ديگر آفات به غير از سن و علفهاي هرز اين اختلاف معنيدار است و وزن گندم آلوده به آفات و علفهاي هرز در روش كمباين بيش از روش شاهد مي باشد. در نتيجه به نظر ميرسد روش خرمنكوبي در درصد نگهداري دانههاي داراي آفات و علفهاي هرز تاثير ميگذارد كه اثبات اين امر خود نياز به تحقيقات بيشتري دارد. بطور متوسط، در هر هكتار مقدار گندم سن زده 67 كيلو گرم (44/1 درصد عملكرد) ، وزن گندم هاي داراي آفات ديگري بغير از سن 6 كيلوگرم (12 /0 درصد عملكرد)، وزن گندم هاي داراي سياهك پنهان 2 كيلوگرم (5/0 درصد عملكرد)، وزن گندمهاي داراي بيماريهاي بغير از سياهك پنهان 23 كيلوگرم (49/0 درصد عملكرد) ويا بطور كلي وزن گندمهاي داراي علائم آفات و بيماريها 98 كيلوگرم ( و يا 10/2 درصد عملكرد) مي باشد. وزن علفهاي هرز 35 كيلوگرم و يا 72/0 درصد عملكرد برآورد شده است.
نتايج اين مطالعه نشان داد كه در سه منطقه مورد بررسي در كل 26150 تن گندم خريداري شده بوسيله دولت تنها ، 23620 تن گندم خالص است. تفكيك تفاوت مشاهده شده بين اجزاء آن نشان داد كه در كل گندم خريداري شده 166 تن علفهاي هرز ، 198 تن مواد جامد ، 650 تن جو ، 540 تن گندم آلوده به آفات و بيماريها و 976 تن گندم شكسته وجود دارد. وجود تفاوت بين كل مقدار خريداري شده و ميزان گندم خالص موجب مي گردد كه از يك سو زارعين در ازاء هر كيلوگرم گندم تحويلي با كاهش معادل 7/8 ريال (7/4 ريال براي افت غير مفيد و 4 ريال براي افت مفيد) و از سوي ديگر دولت به دليل پرداخت هزينه حمل از مزرعه به سيلو و اختلاف قيمتي جو و گندم ، به ازاء هر كيلوگرم گندم خريداري شده با 61/5 ريال هزينه هاي اضافي مواجه باشد. لازم به ذكر است در مورد اخير چنانچه ميزان گندم آلوده به آفات و بيماريهاي بعنوان افت غير مفيد منظور گردد ، هزينه اضافي ياد شده براي دولت به ازاء هر كيلوگرم گندم معادل 17/16 ريال خواهد بود.
با توجه به موارد فوق ناكارائي سيستم قيمت گذاري دولت كاملاً مشهود بوده و پرداخت هزينه هاي اضافي و بعبارتي ديگر يارانه براي مواد زائد ، دور از منطق و توجه ناپذير مي باشد و لازم است سيستم قيمت گذاري هرچه سريعتر اصلاح گردد. لذا لااقل در كوتاه مدت (تا تعيين مكانيزم مناسب جهت تعيين آلودگي به آفات و بيماريها) ، اصلاح سيستم قيمت گذاري براي افت غير مفيد و مخلوط جو اجتناب ناپذير مي باشد.
همچنين نتايج اين مطالعه حاكي از آن است كه ميزان ضايعات در مرحله حمل و نقل با اعمال سياستهائي از قبيل انتقال مسئوليت ضايعات در مرحله فوق به راننده و يا آژانس حمل و نقل (بر اساس معيار قرار دادن وزن محصول در باسكول منطقه) تا حد زيادي قابل كنترل مي باشد.
مهمترين عامل ضايعات در انبار زارعين جوندگان (موش) مي باشد
مطرح نمودن مطالب فوق مبين آن است كه تعيين ميزان ، عوامل و ارزش ضايعات در مراحل حمل و نقل و انبارداري مستلزم تحقيقات بيشتري در هر يك از زمينه هاي فوق مي باشد.
در نهايت لازم به ذكر است كه ارزش ريالي كاه و قابل توجه بودن درآمد حاصل از فروش اين محصول فرعي براي آندسته از بهره برداراني كه آنرا بفروش مي رسانند (نتايج نشان مي دهد درآمد حاصل از فروش كاه تقريباً برابر با درآمد فروش حاصل از دانه مي باشد) موجب مي گردد كه تغييرات قيمت كاه در تصميم گيري زارعين براي زمان برداشت تاثير بگذارد. از آنجائيكه با شروع زمان برداشت نوسانات قيمت كاه بيشتر شده و حتي در زماني كه اكثر بهره برداران محصول خود را برداشت مي نمايند قيمت اين محصول فرعي كاهش چشمگيري مي يابد (نتايج نشان مي دهد كه قيمت كاه در زمان فوق حتي به نصف ارزش اين محصول فرعي در زمان قبل از شروع برداشت مي رسد) لذا ، اين امكان وجود دارد كه بهره برداران براي حداكثر نمودن سود خود ، پيش از رسيدن كامل دانه گندم از لحاظ فيزيولوژيك ، اقدام به برداشت محصول خود بنمايند. از سوي ديگر ارزش ريالي كاه احتمال تغيير روش برداشت از برداشت با كمباين به ديگر روشها را افزايش مي دهد. در نظر گرفتن عوامل فوق درصد تحقق اهداف برنامه هاي بخش كشاورزي در خصوص محصول گندم را افزايش مي دهد.
«روشهاي كاهش ضايعات در مراحل برداشت و بازاررساني گندم دراستان فارس» هدايت اله رحيميو علي خسرواني (1383)
نتايج مطالعه نشان دهنده آن است كه ميانگين ضايعات كل گندم دراستان فارس 63/175 كيلوگرم در هكتار محاسبه شده است كه قابل توجه ميباشد. از اين مقدار ضايعات گندم، 68 درصد آن مربوط به افت دماغه كمباين، 9/12 درصد مربوط به افت طبيعي، 7/10 درصد مربوط به افت الك وغربال و 4/8 درصد مربوط به افت كوبنده ميباشد. مقدار ريزش بين راهي در مرحله حمل ازمراكز خريد تا انبارهاي غله 081/0 درصد كل گندم حمل شده ميباشد.
بر اساس نتايج بدست آمده اگر چه اقدامات انجام شده توسط شركتهاي تعاوني روستايي تا حدود زيادي از مقدار ريزش بين راهي گندم كاسته است، ولي هنوز بدليل عدم برنامه ريزي جهت حداقل نمودن فاصله حمل گندم، مقدار قابل توجهي از اين محصول در بين راه ضايع ميگردد. از بين عوامل موثر بر ريزش گندم بجز تعداد قطعات زمين، عمر كمباين و عملكرد درهكتار، بقيه موارد با آموزش به رانندگان كمباين و كشاورزان و اعمال نظارت بر كار كمباينها قابل پيش گيري ميباشد. از طرف ديگر سياست جلوگيري از تفكيك زمينهاي كشاورزي به قطعات كوچك و جايگزيني كمباينهاي فرسوده كه امروزه مورد توجه مسئولين قرار دارد، اگر با جديت بيشتر پيگيري شود، باعث كاهش ضايعات گندم ميگردد. با يك برنامه ريزي ساده با توجه به مقدار توليد هر منطقه و ظرفيت انبارهاي نزديك به آن در منطقه ميتوان فاصله حمل گندم را در استان فارس كم نمود. در اين صورت علاوه بر كاهش هزينههاي حمل ونقل، مقدار ريزش بين راهي كاهش مييابد.
جمعبندي
1) ضايعات گندم را ميتوان از دو بعد كمي و كيفي مورد بررسي قرار داد. ضايعات كمي به صورت هدر رفتن دانه گندم و ضايعات كيفي به صورت علفهاي هرز، مواد جامد، جو، گندم آلوده به آفات و بيماريها و گندم شكسته موجود در گندم برداشتي مشاهده ميشود.
2) با ملاحظه ضايعات كيفي گندم، ناكارائي سيستم قيمت گذاري دولت مشهود بوده و پرداخت هزينه هاي اضافي و به عبارتي ديگر يارانه براي مواد زائد، دور از منطق و توجيه ناپذير ميباشد. لذا لازم است سيستم قيمت گذاري بر مبناي ضايعات كيقي گندم اصلاح گردد.
1) ضايعات كمي محصول گندم قابل توجه ميباشد. براي كاهش اين ضايعات در زمان برداشت علاوه بر جلوگيري از تفكيك زمينهاي كشاورزي به قطعات كوچك و جايگزيني كمباينهاي فرسوده كه در دستور كار سياستگزاران بخش قرار دارد، ميتوان از طريق آموزش به رانندگان كمباين و كشاورزان و اعمال نظارت بر كار كمباينها و همينطور كاهش فاصله حمل گندم ضايعات گندم را كاهش داد
«شناسايي و تعيين ميزان اثر هريك از عوامل مؤثر بر شدت بروز بيماري پاخوره گندم در مزارع گندم آبي استان مركزي»
علي كلائي (1380)
در مطالعه وي اثر متغيرهايي همچون ميزان مصرف بذر، كودهاي شيميايي ازته و فسفاته، استفاده از ماشين آلات، نيروي كار و مراقبتهاي زراعي، استفاده از سموم آفت كش، علف كش و ضد عفوني بذر و نيز تاريخ كاشت و عمليات خاك ورزي بر شدت بروز اين بيماري سنجيده شده است. نتايج بهدست آمده حاكي از آن است كه بيماري پاخوره بطور متوسط موجب كاهش 1/190 كيلوگرم در هكتار از عملكرد گندم ميگردد كه با توجه به برآورد سطح مورد خسارت اين بيماري در استان مركزي سالانه ميزان 8/1520 تن محصول گندم به ارزش 1672880 هزار ريال در اثر اين بيماري از بين ميرود. نتايج مطالعه مذكور نشان داد كه مراقبتهاي زراعي بيشتر با استفاده از نيروي كار و نيز مصرف كودهاي فسفاته ميتواند احتمال بروز بيماري را در مزرعه كاهش دهد. همچنين كاشت اين محصول در آبان ماه و استفاده از ماشين آلات موجب كاهش بروز بيماري در مزرعه گرديده است. بر اساس نتايج به دست آمده، توصيههاي ذيل ارائه گرديده است:
1. كاشت دير هنگام گندم در مزارع با سابقه آلودگي به بيماري پاخوره به منظور كاهش خسارت بيماري.
2. استفاده متعادل از كودهاي شيميايي به ويژه كودهاي ازته و آمونياكي همچنين تقسيط كودهاي ازته در چند مرحله.
3. انجام شخم بهاره به منظور كاهش قدرت بقاي ساپروفيتهاي قارچ عامل بيماري پاخوره گندم
4. عدم كاشت گندم در تناوب با محصولات سيب زميني، لوبيا و يونجه كه مقدار ازت خاك را افزايش ميدهند.
5. عدم كاشت گندم در مزارع شديداً آلوده و كاشت جو به جاي گندم در مزارع با آلودگي متوسط.
«بررسي و مقايسه اقتصادي مديريت مبارزه با آفات در اراضي گندم در دو گروه كوچك و بزرگ مقياس»
دادگر محمدي (1384)
از آنجائيكه يكي از عوامل مؤثر و تعيين كننده بازده كشاورزي، اندازه واحد كشاورزي ميباشد، تعيين رابطه بين اندازه واحد زراعتي و بازده مديريت در سياستگذاري كشاورزي هر منطقه جهت افزايش بهرهوري و كارآيي مبارزه با آفات كمك مؤثري خواهد بود.
بر اساس اطلاعات توصيفي بهدستآمده، كشاورزان كوچك مقياس در تهيه نهادههاي مهم كشاورزي مورد استفاده در مديريت مبارزه با آفات با مشكلاتي مواجه ميباشند كه در برخي مواقع بهعلت عدم دسترسي و يا عدم دسترسي بهموقع و كافي، سموم غيرمجاز و بعضاً بي اثر و فاسد ميباشد. همچنين تعداد زيادي از كشاورزان اين گروه به يكي از فاكتورهاي مهم در مديريت مبارزه كه زمان ميباشد واقف نيستند و صرفاً به دنبال كاربرد اين نهاده هستند. نتايج اين مطالعه را ميتوان به صورت زير خلاصه نمود:
1. يكي از مهمترين مسائل در گروههاي مورد بررسي بويژه كشاورزان گروه كوچك مقياس عدم آشنائي مناسب كشاورزان با يافتههاي تحقيقاتي بهويژه در زمينه مبارزه با آفات بر اساس بيولوژي آفت و فنولوژي گياه ميباشد. پيشنهاد ميگردد در زمينه انتقال يافتههاي تحقيقاتي به بهرهبرداران بهويژه در زمينه مبارزه با آفات از رهيافتهاي نوين انتقال دانش فني و اطلاعات متناسب با هر منطقه اقدام گردد.
2. يكي از مزاياي اراضي بزرگ مقياس بر اساس يافتههاي تحقيق علاوه بر عملكرد محصول كه به دليل اعمال مديريت صحيح ميباشد، تخصيص هزينه بر اساس اصل بازده به مقياس بويژه در زمينه مديريت مبارزه با آفات ميباشد.
3. بر اساس نتايج حاصل از محاسبه ضريب همبستگي، بين هزينه مديريت مبارزه با آفات و فاكتورهاي اقتصادي-اجتماعي (سن كشاورز، تجربه زارع، تعداد افراد تحت تكفل و سطح تحصيلات) رابطه معنيداري مشاهده نميشود.
جمعبندي
هر ساله مقادير قابلتوجهي از محصولات كشاورزي در نتيجه خسارات آفات و بيماريها از بين ميرود. مديريت صحيح آفات ميتواند در كاهش اين خسارات مؤثر باشد. مديريت آفات و بيماريها از طريق انتقال دانش و يافتههاي علمي در رابطه با زمان، مكان و نحوه مبارزه با آفات و بيماريها بهبود مييابد.
«تجزيه و تحليل همزمان ساختار توليد، هزينه و مصرف نهاده هاي بهكاررفته در كشت گندم و جو آبي استان مركزي»
علي كلائي (1381)
اين تحقيق جهت تجزيه و تحليل ميزان تأثير هر يك از عوامل بهكار رفته در توليد اين محصول انجام گرفته است. نتايج بهدست آمده به صورت زير ميباشد:
1. تغييرات قيمت نهادههاي كودشيميايي، بذر و نيروي كار تاثير بيشتري بر ميزان مصرف آنها دارد. بطور كلي نيروي كار با ساير نهادهها رابطه جانشيني دارد.
2. تغيير قيمت هر يك از نهادهها تاثير اندكي بر ميزان تقاضا براي ساير نهادهها دارد.
3. توليد محصول داراي بازده نزولي نسبت به مقياس بوده، بهطوريكه افزايش يك درصد در توليد موجب افزايش 03/2 درصد در هزينههاي متغير ميگردد.
4. هزينه نهايي توليد گندم 76/144 تومان برآورد گرديد كه در تعيين قيمت تضميني آنها بسيار حائز اهميت است.
«بررسي فني و اقتصادي دو روش خاك ورزي در شرايط خشكه كاري و هيرم كاري با تراكمهاي مختلف گندم در بافت سنگين»
شجاعت زارع و ااحمد زارع فيض آبادي (1383)
تجزيه و تحليل مركب زراعي نتايج سه ساله طرح نشان داد كه بين روشهاي كاشت تفاوت معنيداري در سطح 1% وجود دارد بطوريكه تيمار خشكه با عملكرد kg/ha 4124 در مقابل kg/ha 3183 هيرم قرار گرفت. با توجه به معنيدار بودن پارامترهاي فيزيكي خاك در اثر شرايط خاك ورزي، عملكرد داراي تفاوت معنيداري نگرديد نتايج تجزيه و تحليل آماري در اثر تراكم اثر معنيداري را نشان نداد ولي تراكم 400 دانه در مترمربع عملكرد بيشتري را داشته است نتايج اقتصادي طرح، تيمار خاك ورزي مرسوم را در شرايط خشكه كاري با تراكم 400 به عنوان تيمار برتر نشان ميدهد. با اين حال روش كم خاك ورزي به لحاظ داشتن مزايا بعنوان تيمار برتر ميتوان شناخت.
با مقايسه نتايج نظرخواهي با يافتههاي تحقيق و همچنين اختلافي كه در نتايج طرحهاي آزمايشي با آنچه زارعين انجام داده اند ميتوان نتيجه گرفت كه مزيت اين دو روش بر يكديگر بصورت نسبي بوده و با تغيير شرايط تغيير ميكند و بايستي توصيه اين روشها بر اساس ويژگيهاي بافت خاك از يك طرف و محدوديتهايي كه زارعين با آن مواجه هستند مانند دسترسي به ماشينهاي كشاورزي ميزان و زمان آب در دسترس سطح زير كشت و الگوي زراعي زارع صورت گيرد.
«بررسي مناسب ترين تناوب زراعي در زراعت ديم و تعيين اقتصادي ترين سيستم تناوب زراعي»
وثوقي و حقيقي ملكي (1380)
اين طرح در دو سال زراعي 1378 و 1379 در ايستگاه تحقيقات كشاورزي ديم مراغه به اجرا درآمد. در سال اول در قطعه اول يا فاز يك كشت يكنواخت گندم رقم سبلان اجرا شد در قطعه دوم يا فاز دو ، تيمارهاي مربوط به تناوبهاي مختلف زراعي در قالب طرح بلوكهاي كامل تصادفي با هشت تيمار به ترتيب: نخود ، عدس ماشك ، گندم ، آيش توصيه شده است ، گلرنگ ، جو بهار و آفتابگردان در سه تكرار در كنهايي به مساحت 150 متر مكعب كشت گرديد. در سال دوم (1379) در فاز يك تيمارهاي تناوب و در فاز دو كشت يكنواخت گندم اجرا گرديد. نتايج تجزيه آماري نشان مي دهد كه متوسط عملكرد گندم در سال 1378 برابر 620 كيلوگرم و در سال 1379 برابر 502 كيلوگرم در هكتار بوده است. بيشترين عملكرد تيمارهاي تناوب در سال 1378 با 360 كيلوگرم مربوط به جو بهاره و كمترين آن گلرنگ با 120 كيلوگرم در هكتار بوده است. در سال 1379 جو بهاره با داشتن 950 كيلوگرم در هكتار بيشترين و ماشك با 120 كيلوگرم در هكتار كمترين عملكرد را داشتند. متاسفانه در دوران اجراي اين طرح خشكسالي شديد اغلب نقاط كشور مخصوصاً مناطق وسيعي از غرب كشور را در برگرفته بود كه اثرات زيان بار آن موجب عملكرد بسيار ناچيز در محصولات تناوبي با گندم گرديد.
نتايج بررسي اقتصادي در دو سال پياپي اجراي طرح نشان داد كه تيمار گندم- جو بهاره با دارا بودن ميانگين درآمد ناخالص دو ساله 876000 ريال در هكتار و با داشتن هزينه متوسط دو ساله 399000 ريال در هكتار منافع خالصي برابر 477000 ريال در هكتار اقتصادي ترين تيمار در شرايط جوي حاكم در منطقه بوده است. تحليل حساسيت روي افزايش قيمت محصولات تناوبي نشان ميدهد كه اين نتيجه در مقابل افزايش 50% قيمت هاي محصولاتي تناوبي (درصورت ثابت نگهداشتن قيمت گندم وجو) حساس است.
بررسي اقتصادي زراعت ماش در عملكرد كمي و كيفي گندم در دو تناوب گندم ـ گندم و گندم ـ ماش ـ گندم
شيـراسماعيـلي و رحمــاني (1378)
اين مطالعه در قالب طرح آزمايشي استريپ پلات در ايستگاه كشاورزي كبوتر آباد انجام شد. كشت مضاعف ماش و گندم و گندم با آيش تابستانه بعنوان عامل افقي و دو روش تهيه بستر ماش ، شامل ديسك به نهايي و شخم برگرداندار و ديسك ، به عنوان عامل عمودي در نظر گرفته شدند. به منظور تكميل نتايج بدست آمده بر روي سيستم هاي كشت مورد مطالعه ، يك تحليل اقتصادي بر روي ورودي ها و خروجي هاي بدست آمده از تيمارهاي مورد آزمايش صورت پذيرفت.
نتايج تحقيق نشان داد كه تاثير عوامل بر ميزان ازت و فسفر خاك معنيدار نبوده ، اما ميزان پتاسيم خاك و وزن مخصوص ظاهري خاك تحت تاثير عمليات خاكورزي قرار گرفتند. كشت ماش و عمليات خاكورزي تاثير معنيداري بر عملكرد دانه گندم نداشتند و از نظر كيفي تيمار كشت مضاعف ماش و گندم با خاكورزي ديسك به تنهايي نسبت به ساير تيمارها برتر بود. مقايسه اقتصادي چهار تيمار مورد آزمون بيان كننده آن بود كه اولويت اقتصادي اجراي چهار تيمار ، به ترتيب عبارت از تيمار كشت مضاعف ماش و گندم با تهيه بستر شخم برگرداندار و ديسك ، كشت مضاعف ماش و گندم با تهيه بستر بوسيله ديسك ، كشت منفرد گندم با تهيه بسترديسك و كشت منفرد گندم با تهيه بستر شخم و ديسك مي باشد. بعلاوه، در شرايط وجود آب در شرايط آب و هوايي اصفهان مي توان كشت مضاعف گندم و ماش را به اجراء درآورد. همچنين ، درصورتي كه در مناطق مورد نظر ، محصولات ديگري نيز وجود داشته باشند كه از لحاظ مصرف منابع توليد با محصول ماش در رقابت بوده و درآمدها وهزينه هاي حاصل از كشت آنها با ماش قابل مقايسه باشند ، توصيه كشت ماش نياز به يك تحليل اقتصادي جهت مقايسه با محصولات مذكور و يك الگوي برنامه ريزي كشت دارد.
منابع:
آبیار، نورمحمد. (1385) افزایش کارآيی اقتصادی گندمکاران در اقلیم ساحلی خزر. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مركز تحقيقات کشاورزی و منابع طبیعی گلستان، گرگان.
جدائي، عليرضا و همكاران (1384). بررسي پذيرش نوآوري و بازده سرمايهگذاري در تحقيقات ارقام گندم ديم به نامهاي سرداري، زاگرس، نيك نژاد و آذر2. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کهگیلویه و بويراحمد.
جدائي، عليرضا. (1379) بررسي عوامل اقتصادي موثر برعملكرد گندم آبي- مطالعه موردي گندمكاران طرف قرارداد طرح محوري اروميه. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مركز تحقيقات كشاورزي آذربايجان غربي، اروميه.
جعفري، علی محمد. (1380)، بررسی کارآیی فنی گندمکاران استان همدان، گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مرکز تحقیقات کشاورزی استان همدان. همدان.
جعفری، علی محمد. (1380) مزیت نسبی تولید محصولات غلات در استان همدان، گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مرکز تحقیقات کشاورزی استان همدان. همدان.
جهاننما، فهيمه. (1382) بررسي نقش عوامل اجتماعي در عملكرد گندم رقم مهدوي در بين بهرهبرداران شهرستان هشتگرد در استان تهران. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، دفتر بررسيهاي اقتصادي طرحهاي تحقيقاتي، تهران.
حـــميد نژاد، محــمود (1378) ارزيابي اقتصادي ضايعات گندم از زمان برداشت تا زمان فروش در مناطق هرات، ابركوه و مروست استان يزد در سا ل 1376. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، دفتر بررسيهاي اقتصادي طرحهاي تحقيقاتي، سازمان تحقيقات و آموزش كشاورزي، تهران.
رحمــاني، رهام. (1378) تعيين كارآيي فني گندمكاران آبي در استان كهگيلويه و بوير احــمد. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مرکز تحقیقات کشاورزی استان كهگيلويه و بوير احــمد، ياسوج.
رحماني، رهام. (1382) تعيين مزيت نسبي محصولات زراعي در استان خوزستان. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مرکز تحقیقات کشاورزی استان خوزستان، اهواز.
رحيمي، هدايت اله. خسرواني، علي . (1383). گزارش نهايي بررسي روشهاي كاهش ضايعات درمراحل برداشت و بازاررساني گندم دراستان فارس. مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي فارس، شيراز.
رفعتي، محسن و مرتضي حقيري. (1375) تخمين بازدهي سرمايهگذاري در تحقيقات غلات (گندم قدس). گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، دفتر بررسيهاي اقتصادي طرحهاي تحقيقاتي، سازمان تحقيقات و آموزش كشاورزي، تهران.
زاد، محمد.، شجري، شاهرخ. و عبدالرسول شيروانيان. (1383) تعيين ومقايسه كارآئي اقتصادي گندم كاران در اقليم هاي مختلف كشور (رقم غالب). گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، دفتر بررسيهاي اقتصادي طرحهاي تحقيقاتي كشاورزي، تهران.
زارع، ابراهيم، عليرضا نيكوئي، سيد محسن سيدان، نجم الدين منصوريان، مهرنوش ميرزايي، علي شهنوازي و پرويز بيات. (1380). گزارش نهايي طرح تحقيقاتي بررسي پذيرش نو آوري و بازده سرمايهگذاري در تحقيقات ارقام گندم آبي به نا م هاي مرودشت، الوند، فلات، چمران و مهدوي .مركز تحقيقات و منابع طبيعي فارس، شيراز.
زارع، ابراهيم. (1383) اجراي عمليات مناسب به زراعي براي دست يابي به پتانسيل ارقام اصلاح شده گندم. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي فارس، شيراز.
زارع، شجاعت و احمد زارع فيض آبادي. (1383) بررسي فني و اقتصادي دو روش خاك ورزي در شرايط خشكه كاري و هيرم كاري با تراكم هاي مختلف گندم در بافت سنگين. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مركز تحقيقات كشاورزي خراسان، مشهد.
زارع، شجاعت. (1381) بررسي مزيت نسبي محصولات كشاورز ي در استان خراسان. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مرکز تحقیقات کشاورزی استان خراسان، مشهد.
سالم، جلال. (1383) بررسي اقتصادي عوامل موثر بر عملكرد گندم در مناطق هرات و مروست. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان يزد، يزد.
سالم، جلال. (1383) بررسي درآمد ـ هزينه محصولات در تناوب با گندم در مناطق هرات و مروست. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان يزد، يزد.
سليماني پــور، احمد و سعيد روميزاده. (1378) بررسي و تعيين عوامل موثر بر عملكرد گندم در مزارع زارعين. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي اصفهان. اصفهان.
شجري، شاهرخ. (1381) تعيين كارآيي زارعين عضو تعاونيهاي توليد كشاورزي و عوامل مؤثر بر كارآيي آنها دراستان فارس. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي فارس، شيراز.
شهنوازي، علي. (1382) بررسي عوامل موثر بر عدم پذيرش ارقام اصلاح شده گندم آبي در استان آذربايجان شرقي. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مركز تحقيقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربايجان شرقي، اروميه.
شيـراسماعيـلي، غلامحسين و رهام رحمــاني (1378) بررسي اقتصادي زراعت ماش در عملكرد كمي و كيفي گندم در دو تناوب گندم ـ گندم و گندم ـ ماش ـ گندم. مرکز تحقیقات کشاورزی استان اصفهان، اصفهان.
شیروانیان، عبدالرسول. 1383. گزارش نهائی منطقهای طرح ملی تعيين و مقايسه كارآيي اقتصادي گندمكاران در اقليمهاي مختلف كشور (رقم غالب). گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مركز تحقيقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس، شيراز.
عین اللهی احمدآبادی، محرم. (1385) بررسي عوامل مؤثر بر عدم پذيرش بيمه گندم در استان زنجان. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مركز تحقيقات کشاورزی و منابع طبیعی استان زنجان، زنجان.
كلائي، علي. (1381) بررسي پيمايشي اثر عوامل مختلف زراعي و محيطي بر شدت بروز بيماري پوسيدگي طوقه و ريشه گندم و برآورد خسارت اقتصادي آن در استان مركزي. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، دفتر بررسيهاي اقتصادي طرحهاي تحقيقاتي كشاورزي، تهران.
كلائي، علي. (1381) بررسي وضعيت كارآيي اقتصادي استفاده از نهاده ها و عوامل موثر برآن در كشت گندم استان مركزي. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، دفتر بررسيهاي اقتصادي طرحهاي تحقيقاتي كشاورزي، تهران.
كلائي، علي. (1381) تجزيه و تحليل همزمان ساختار توليد، هزينه و مصرف نهاده هاي بكاررفته در كشت گندم و جوآبي استان مركزي. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، دفتر بررسيهاي اقتصادي طرحهاي تحقيقاتي كشاورزي، تهران.
محمدي، دادگر. (1379). تعيين مزيت نسبي محصولات زراعي در استان فارس؛ مطالعه موردي در شهرستان مرودشت. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مرکز تحقیقات کشاورزی استان فارس، شيراز.
محمدي، دادگر. (1380) بررسي و مقايسه اقتصادي مديريت مبارزه با آفات در اراضي گندم در دو گروه كوچك و بزرگ مقياس. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي فارس. شيراز.
محمدي، دادگر. (1380) تجزيه وتحليل عوامل مديريتي در مزارع گندم (ارقام جديد معرفي شده) استان فارس. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي فارس. شيراز.
موسينژاد، محمدقلي و مصطفي ضرغامي. (1373) اندازهگيري مزيت نسبي وتاثير مداخلات دولت برمحصولات عمده زراعي. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، دفتر بررسيهاي اقتصادي طرحهاي تحقيقاتي، سازمان تحقيقات و آموزش كشاورزي، تهران.
میرزائی، مهرنوش. (1385) بازده سرمایه گذاری در تحقیقات محصول گندم. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مركز تحقيقات کشاورزی و منابع طبیعی استان زنجان، زنجان.
نعمتي، عادل. (1378) عوامل موثر بر كارآيي اقتصادي گندمكاران ديم كرمانشاه. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي كرمانشاه.
وثوقي، منوچهر و اكبر حقيقي ملكي. (1380) ارزيابي اقتصادي مناسبترين تناوب زراعي گندم ديم. گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مؤسسه تحقیقات کشاورزی ديم مراغه، مراغه.